رمضان بهار قرآن
چرا رمضان را بهار قرآن می نامند؟
رفتن به ضیافت و مهمانی خدا، وسوسه ها و ویژگی های خاصی را می طلبد. بدینسان، آنچه در این راستا اهمیت دارد اینکه، رمضان پر فضیلت ترین و بهترین ماه خدا برای اوج بندگی، عبادت و عبودیت انسان هاست و به بیان دیگر این ماه، ماه ترین ماه خدا است که در این ایام، «قرآن» این منشور آسمانى، سفره گسترده فیض الهى و کلام نورانى پروردگار برای راهنمایی و سعادت انسان ها، نازل گردیده است.
با استفاده از آیات و روایات، به روشنى ثابت مى شود: روزه اگر چه عبادت مهمى است و داراى ثواب بسیار است؛ اما مقدمهاى براى رسیدن به مرحله تقوا است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما مقرر شده است، همانگونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرر شده بود، باشد که پرهیزگارى کنید»
هدایت کامل متقین، وابسته به بهره مندى از قرآن است:
«الم ذلِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»
«الم این کتابى است که در حقانیت آن هیچ تردیدى نیست ومایه هدایت تقواپیشگان است»
از این رو فضیلت مهم ماه رمضان، به نزول قرآن در این ماه است:
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِى أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ»
ماه رمضان همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است که مردم را راهبر است»
از این رو رابطه خاصى بین قرآن و ماه رمضان وجود دارد. همان طور که در فصل بهار، عالم طبیعت و انسان شادابى خاص و حیات مجددى پیدا مىکند، قرآن نیز بهار دلها است که با خواندن و یادگیرى و فهمیدن معارف آن، دلها همواره زندگى ویژهاى مى یابد. امام على علیه السلام مى فرماید:
«تعلّموا کتاب الله تبارک و تعالى،فانه احسن الحدیث و ابلغ الموعظه، و تفقهوا فیه فانه ربیع القلوب»»
کتاب خداوند – تبارک و تعالى را یاد بگیرید؛ زیرا آن زیباترین گفتار و رساترین موعظه ها است و فهم در قرآن پیدا کنید؛ زیرا آن بهار دلها است»
بنابراین رابطه قرآن با ماه رمضان، خیلى عمیق است و انسان با خواندن و یادگیرى قرآن و تدبیر و تعمیق در آن،در این ماه مى تواند به حیات طیبه رسیده و شب قدر را – که با حقیقت قرآن متّحد است درک کند و بنابر فرمایش رسول خداصلى الله علیه وآله در خطبه جمعه آخر ماه شعبان، خواندن یک آیه از قرآن در ماه رمضان، معادل با ثواب یک ختم قرآن، در ماههاى دیگر است.(7)