پایان نامه های دفاع شده سال 93-94 مدرسه علمیه حضرت زینب (س)
موضوع پایان نامه: دین اسلام و آسان سازی ازدواج
دانلود فایل
موضوع پایان نامه: دین اسلام و آسان سازی ازدواج
دانلود فایل
اگر به جای گفتن :
دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد ، بگوییم: (( ملائکه در حال نوشتن هستند…)) ،
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم ، “مراقبت الله “ را در نظر دارند!
قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خدا ؛ ماشین را ول کردی به امان خدا ؛ خانه را ول کردی به امان خدا… و اینطور شد که ” امان خدا “ شد مظهر ناامنی!!!
ای کاش می دانستیم امن ترین جای عالم ، امان خداست
بسم الله الرحمن الرحیم
مسابقات گروهی رشد ، فراخوان تحقیقی گروهی با نگرش به حل مسائل و معضلات درون استانی می باشد.
امسال پنجمین فراخوان این مسابقه صادر شد و طلاب مدرسه حضرت زینب (س) در قالب سه گروه در این مسابقات شرکت نمودند.
موضوعات تحقیقات گروه های رشد این مدرسه :
1-گروه نرگس : بررسی معضلات و مشکلات اخلاقی دانش آموزان
چکیده تحقیق:
اساس و بنیان سرشت آدمی بر خوی و خصلت نیکو و اخلاق حسنه پایه گذاری شده است. هم در دین مبین اسلام و هم در جامعه اسلامی افرادی که دارای رذایل اخلاقی باشند ، به شدت نکوهش شده و از آنها خواسته شده که خود را اصلاح کرده وگرنه دچار هلاکت خواهند شد. در این میان اگر چنین افرادی در میان اجتماعاتی که از حساسیت بیشتری برخوردارند ، قرار بگیرند ، امکان اثر گذاری منفی از سوی آنها بیشتر خواهد شد.
یکی از این موارد مانند جایی است که درون محیط آموزشی ای چون مدرسه ، چنین افرادی قرار بگیرند. در این حالت بدین خاطر که در این محیط افراد غالبا در یک گروه سنی قرار دارند ، میزان تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر بیشتر خواهد شد و بار منفی این امر افزایش پیدا خواهد کرد. لذا ضرورت دارد که علی الخصوص در این محیط که هم دانش آموزان در سن حساسی قرار دارند و هم اینکه مکان ، مکان حساسی است ، به بررسی معضلات و مشکلات اخلاقی دانش آموزان پرداخته شود تا از امور زیانباری که در پی آن می باشد ، جلوگیری شود.
واژگان کلیدی : معضلات و مشکلات ، مسائل اخلاقی ، تأثیر و تأثر ، دانش آموزان.
2-گروه نسترن : نیاز سنجی آموزش خانواده برای تحقق سبک زندگی اسلامی در دوره متوسطه
چکیده تحقیق:
از دیرباز کانون خانواده مطمئن ترین و پایدارترین نهاد اجتماعی در جهان بوده است. مکانی امن که افراد خانواده با تکیه بر عواطفی که میان یکدیگر برقرار کرده اند، می توانند به رشد و بالندگی برسند. مهمترین اموری که در زندگی یک فرد مطرح می باشد ، بحث از امور معنوی و تحقق و پیاده کردن سبک زندگی اسلامی در جریان زندگی است.
از میان دوره های حیات زندگی آدمی نیز، دوره نوجوانی و جوانی حساسیت زایی بیشتری دارد.بنابراین پیاده کردن سبک زندگی اسلامی آن هم در این دوران حساس ، نیاز به آموزش و یادگیری مهارتهای بنیادی و حرفه ای دارد.
گاه ممکن است درون یک خانواده والدین صبغه دینی داشته و به مسائل دینی متعهد باشند ولی چه بسا گاهی فرزندان نوجوان و جوان آنها چندان پایبندی به این مسائل ندارند.این یک اصل است که خانواده ها باید به آن برسند که تا زمانی که آموزش ها و مهارتهای لازم برای تحقق سبک زندگی اسلامی را کسب نکرده باشند ، نمی توانند به موفقیت قابل توجهی برسند و گام های چندان مؤثری برداشته نخواهد شد.
واژگان کلیدی : نیازسنجی، مهارت ، یادگیری ، تحقق سبک زندگی اسلامی ، دوره متوسطه.
3-گروه جواد الائمه: تأثیر و تأثرات دینی گروه همسالان بر یکدیگر
چکیده تحقیق:
انسان اساسا موجودی اجتماعی است و دائما میل به حضور در جمع و برقراری ارتباط با دیگر افراد جامعه را دارد. افراد یک جامعه در اثر روابطی که با یکدیگر برقرار می کنند ، پیوسته در حال اثر گذاری و اثر پذیری از برخورد و بازخوردهای اطراف خود هستند. این اثر گذاری و اثر پذیری ها زمانی به عنوان امری حساس و مهم جلوه می کند که دست روی امور دینی و معنوی یک فرد گذاشته باشد.
وقتی کار به همچون جایی می رسد فرد باید از نهایت هوش و دقت خود بهره ببرد و هر عمل و سخنی را به عنوان الگو برای خود نپذیرد. در این حالت زمانی که افراد یک جمع غالبا از یک گروه سنی باشند ، این تأثیر و تأثر نیز افزایش پیدا می کند. چرا که افراد هم سن و سال به عبارتی حرف یکدیگر را بهتر درک می کنند. لذا شایسته است که با بررسی اینگونه تأثیر و تأثرات ، اثر گذاری مطلوب و غیر مطلوب گروه همسالان بر یکدیگر ، باز شناخته شود.
واژگان کلیدی : تأثیر و تأثرات ، نهادهای اجتماعی ، امور دینی ، گروه همسالان.
امشب که تمام آسمان می لرزد
ماه است که با فرشتگان می لرزد
یک دل که هنوز باورش نیست فراق
در لحظه جانسوز اذان می لرزد
ای ماذنه!آن موذن هر شب کو؟
ای چاه صدای دلخوش یا رب کو؟
ای مسجد کوفه از تو میپرسم من
همصحبت خوب حضرت زینب کو؟
این مرد به درد و داغ عادت کرده است
بر غربت خود عرض ارادت کرده است
مانند فرشتگان معصوم خدا
دیده است خدا را و عبادت کرده است
مقارن ورود ابن ملجم به كوفه على علیه السلام نیز جسته و گریخته از شهادت خود خبر میداد حتى در یكى از روزهاى ماه رمضان كه بالاى منبر بود دست به محاسن شریفش كشید و فرمود شقىترین مردم این مویها را با خون سر من رنگین خواهد نمود و به همین جهت روزهاى آخر عمر خود را هر شب در منزل یكى از فرزندان خویش مهمان میشد و در شب شهادت نیز در منزل دخترش ام كلثوم مهمان بود.
موقع افطار سه لقمه غذا خورد و سپس به عبادت پرداخت و از سر شب تا طلوع فجر در انقلاب و تشویش بود، گاهى به آسمان نگاه میكرد و حركات ستارگان را در نظر میگرفت و هر چه طلوع فجر نزدیكتر میشد تشویش و ناراحتى آن حضرت بیشتر میگشت به طوری كه ام كلثوم پرسید: پدر جان چرا امشب این قدر ناراحتى؟ فرمود دخترم من تمام عمرم را در معركهها و صحنههاى كارزار گذرانیده و با پهلوانان و شجاعان نامى مبارزهها كردهام، چه بسیار یك تنه بر صفوف دشمن حملهها برده و ابطال رزمجوى عرب را به خاك و خون افكندهام ترسى از چنین اتفاقات ندارم ولى امشب احساس میكنم كه لقاى حق فرارسیده است.
بالاخره آن شب تاریك و هولناك به پایان رسید و على علیه السلام عزم خروج از خانه را نمود در این موقع چند مرغابى كه هر شب در آن خانه در آشیانه خود میخفتند پیش پاى امام جستند و در حال بال افشانى بانگ همى دادند و گویا میخواستند از رفتن وى جلوگیرى كنند!
على علیه السلام فرمود این مرغها آواز میدهند و پشت سر این آوازها نوحه و نالهها بلند خواهد شد! امكلثوم از گفتار آن حضرت پریشان شد و عرض كرد پس خوبست تنها نروى. على علیه السلام فرمود اگر بلاى زمینى باشد من به تنهائى بر دفع آن قادرم و اگر قضاى آسمانى باشد كه باید جارى شود.
على علیه السلام رو به سوى مسجد نهاد و به پشت بام رفت و اذان صبح را اعلام فرمود و بعد داخل مسجد شد و خفتگان را بیدار نمود و سپس به محراب رفت و به نماز نافله صبح ایستاد و چون به سجده رفت عبدالرحمن بن ملجم با شمشیر زهر آلود در حالی كه فریاد میزد لله الحكم لا لك یا على ضربتى به سر مبارك آن حضرت فرود آورد و شمشیر او بر محلى كه سابقا شمشیر عمرو بن عبدود بر آن خورده بود اصابت نمود و فرق مباركش را تا پیشانى شكافت و ابن ملجم و همراهانش فورا بگریختند.
خون از سر مبارك على علیه السلام جارى شد و محاسن شریفش را رنگین نمود و در آن حال فرمود:
بسم الله و بالله و على ملة رسول الله فزت و رب الكعبة))
سوگند به پروردگار كعبه كه رستگار شدم و سپس این آیه شریفه را تلاوت نمود:
“منها خلقناكم و فیها نعیدكم و منها نخرجكم تارة اخرى.” ))
شما را از خاك آفریدیم و به خاك بر میگردانیم و بار دیگر از خاك مبعوثتان میكنیم)) و شنیده شد كه در آن وقت جبرئیل میان زمین و آسمان ندا داد و گفت:
((تهدمت و الله اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى قتل ابن عم المصطفى قتل على المرتضى قتله اشقى الاشقیاء؛ به خدا سوگند ستونهاى هدایت در هم شكست و نشانههاى تقوى محو شد و دستاویز محكمى كه میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عم مصطفى صلى الله علیه و آله كشته شد، على مرتضى به شهادت رسید و بدبختترین اشقیاء او را شهید نمود))
همهمه و هیاهو در مسجد بر پا شد حسنین علیهما السلام از خانه به مسجد دویدند عدهاى هم به دنبال ابن ملجم رفته و دستگیرش كردند، حسنین به اتفاق بنىهاشم على علیه السلام را در گلیم گذاشته و به خانه بردند فورا دنبال طبیب فرستادند، طبیب بالاى سر آن حضرت حاضر شد و چون زخم را مشاهده كرد به معاینه و آزمایش پرداخت ولى با كمال تأسف اظهار نمود كه این زخم قابل علاج نیست زیرا شمشیر زهر آلود بوده و به مغز صدمه رسانیده و امید بهبودى نمیرود.
على علیه السلام از شنیدن سخن طبیب بر خلاف سایر مردم كه از مرگ میهراسند با كمال بردبارى به حسنین علیهماالسلام وصیت فرمود. زیرا على علیه السلام را هیچگاه ترس و وحشتى از مرگ نبود و چنانكه بارها فرموده بود او براى مرگ مشتاقتر از طفل براى شیرمادر بود!