وبلاگ مدرسه حضرت زینب امیدیه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رمضان ماه خدا

28 اردیبهشت 1400 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

رمضان ماه  خدا

مدرسه علمیه حضرت زینب(س)  به مناسبت ماه پر برکت رمضان نشریه را آماده و در فضای مجازی منتشر کرد.

دانلود pdf نشریه

 نظر دهید »

مسابقه بزرگ موعود

16 فروردین 1400 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

مدرسه علمیه حضرت زینب به مناسبت میلاد حضرت مهدی(عج) مسابقه تهیه کلیپ و عکس نوشته را برگزار کرد.

 نظر دهید »

اعیاد شعبان

16 فروردین 1400 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

مدرسه علمیه حضرت زینب(س) بروشوری را به مناسبت اعیاد شعبان تهیه و منتشر کرد.

بروشور اعیاد شعبان

 1 نظر

پیامبر مهربانی

24 اسفند 1399 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

پیامبر مهربانی

بچه ها صدای قدم هایش را می شناختند. آرام و با وقار ، قامت بلند و زیبایش از ابتدای کوچه نمایان شد تا او را دیدند بلند شدند و خواستند سلام کنند که مثل همیشه زودتر او صدای ایشان را شنیدند؛

سلام بچه ها

بچه ها که خنده بر چهره یشان نقش بست به سمت او دویدند.

بچه ها بیایید ؛ او آمد، او آمد.

دورش حلقه زدند و شادی می کردند هر روزدر کوچه سر راهش منتظر آمدنش بودند.

یالا با ما بازی کن، یالا با ما بازی کن

پیامبر از دیدن چهره های شاد و خاک آلود بچه ها صورت نورانی اش خندان و شاد گشت. دندان های سفید و تمیز پیامبر(ص) با خنده های زیبایش پیدا شد مثل مروارید می درخشیدند بعد از نوازش کودکان خم شد و دستهایش را بر زمین زد و به بچه ها گفت:

بیایید سواری بازی ، من اسبم شما یکی یکی سوار شوید.

صدای قهقهه کودکان در کوچه پیچید رهگذران با تعجب نگاه می کردند که رسول خدا(ص) چگونه با کودکان بازی می کند و از شادی کودکان شاد می شود هرکس از کوچه رد می شد می دید. بانگ بلال از بام مسجد به گوش رسید یاران پیامبر در مسجد برای نماز صف بسته بودند همه منتظر پیامبر(ص) بودند و گهگاهی سمت در ورودی نگاه می کردند ….

دیر کرده بود، اذان بلال هم تمام شد ولی پیامبر نیامد؛

کمکم پچ پچ نماز گزاران بلند شد: چرا رسول الله دیر کرده ؟ چرا نیامده؟

بلال با عجله سمت منزل پیامبر(ص) دویداز پشت دیوار نزدیک یک کوچه صدای خنده ها و فریاد پر ذوق کودکان به گوش می رسید جلوتر که رسید دید پیامبر(ص) بر روی زمین چهار دست و پا راه می رود و بچه ها بر دوش او سوارند چهره مبارک رسول خدا خیس عرق شده بود بلال متعجب گفت :

جانم به فدایت یا رسول الله مردم منتظر شما هستند شما اینجا با بچه ها بازی می کنید؟

رسول خدا در گوش بلال چیزی گفت و او دوان دوان سمت خانه پیامبر(ص) رفت و بعد از مدتی با دستان پر آمد. پیامبر (ص) رو به بچه ها کرد و گفت : بچه ها اسب بازی چطور بود؟ صدای ذوق بچه ها بلند شد و دوباره ! دوباره! رسول خدا فرمود: آیا حاضرید اسب خود را به بلال بفروشید؟

یکی از آن ها که از همه پر ذوق تر بود گفت  با چه بفروشیم پیامبر(ص) گردوها را از بلال گرفت و جلو آورد تا گردوها را دیدند به سمت دستان پیامبر(ص) هجوم آوردند و هر کدام یکی را برداشتند و رفتند که بشکنند و بخورند بعد از رفتن بچه ها پیامبر(ص) عبای مبارکش را که به خاطر بازی با بچه ها خاکی شده بود را تکاند و با خنده روبه بلال کرد و فرمود: دیدی بلال برادرم یوسف را به چند درهم فروختند و مرا به چند گردو! بلال خنده ای همراه با عشق به  پیامبر (ص) بر چهره اش نقش بست و دنبال رسول خدا به سمت مسجد روان شدند.

 نظر دهید »

مبعث از نگاه رهبر معظم انقلاب

24 اسفند 1399 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

مدرسه علمیه حضرت زینب به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص) بروشوری را آماده و در فضای مجازی منتشر کرد.

دانلود بروشور عید مبعث

بروشور صفحه اول      بروشور صفحه دوم

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 54
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

وبلاگ مدرسه حضرت زینب امیدیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پژوهش
  • فرهنگی
  • فرهنگی
  • فرهنگی پژوهشی
  • آموزشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس