وبلاگ مدرسه حضرت زینب امیدیه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

20دی شهادت قهرمان مبارزه با استعمار

18 دی 1398 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

20دی ماه سالروز شهادت قهرمان مبارزه با استعمار امیر کبیر

شهادت امیر کبیر

میرزا تقی ‌خان فراهانی از نوادر تاریخ کشور ماست. روحیه متعهدانه و عشق عمیق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت، که می‌رفت تمامی ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار و استکبار جهانی بلعیده شود. زمانیکه دربار فاسد پادشاهی و رجال سیاسی سر سپرده، مزدورانه و مزورانه علناً سنگ بندگی طاغوت‌های شرق و غرب را به سینه می‌زدند و بی‌شرمی و گستاخیشان به حدی رسیده بود که حتی کوششی در اختفای بندهای اسارت و یوغ بندگی و بردگی خویش نمی ‌نمودند. امیرکبیر در برابر دشمنان دین و مجریان سیاست استعماری، یک تنه قیام کرد و پوزه استکبار و عمّال داخلیش را به خاک مالید.

طی حدود یک قرن و نیم که از شهادت امیر به دست جیره‌خواران و سر سپردگان طاغوت می‌گذرد، دوست و دشمن در ستایش از این روح آزاده و شخصیت مقتدر سخن گفته‌اند. همه متفق ‌القول اعتراف کرده‌اند که ”مصلحی“ چنین تشنه اصلاح، ”سیاستمداری“ چنان شیفته استقلال و ”زمامداری“ چنین خیرخواه ملت، نه تنها در تاریخ دو هزار و چند ساله ایران بلکه در تاریخ جهان، کم نظیر و کمیاب می‌باشد. اصلاحات داخلی در زمینه اعتلای فرهنگ، تنظیم اقتصاد و تطهیر عرصه سیاست کشور، اقدامات در جهت احیای دین و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور که طی سه سال و اندی صدارت میرزا تقی‌خان امیر کبیر انجام گرفت، تماماً شایسته تحسین است.

سرگذشت و اهداف اصلاحی امیر کبیر

سرگذشت امیرکبیر و اهداف اصلاحی و ضد استکباری این مرد سیاسی لایق، این مسلمان متدیّن و وظیفه شناس و … و مصلح بزرگ دینی و اجتماعی و نقش استکبار جهانی در سرکوبی، عزل، تبعید و سرانجام شهادت وی از آن رو شایسته مطالعه و بررسی است که پرده از خیانت‌ها و جنایت‌های استعمارگران شرق و غرب در کشورهای عقب نگاه داشته شده برداشته و ما را وامی‌دارد که هر چه مصمم‌تر و با آگاهی هرچه بیشتر به دسیسه‌های استکبار جهانی پی‌ ببریم.

میرزا تقی خان امیرکبیر یا میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، پسر مشهدی قربان هزاوه‌یی فراهانی نوه تهماسب بیک است. (مشهدی قربان طباخ اشراف آن زمان که بعدها به طور اختصاصی طباخ آشپزخانه میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی شد). میرزا تقی خان امیرکبیر در خانواده‌ای از طبقات پایینی ملت ایران در روستای هزاوه به دنیا آمد و با حفظ این امتیاز در دامان یکی از بهترین‌ و اصیل‌ترین خاندان‌های آن روز ایران تربیت یافت و رشد نمود.

هزاوه در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک و در مجاورت فراهان زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت. کربلایی محمد قربان در سلک نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد و در اواخر عمر ”قاپوچی“ قائم مقام شد. حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی می‌سازد که نظیر آن در عصر قاجار کمتر دیده می‌شود. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالی که امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد. او از هوش سرشاری برخوردار بود. گویند: امیر در کودکی هنگامی که ناهار فرزندان قائم مقام را می آورد، برای باز پس بردن ظروف در حجره می ایستاد و آنچه معلم به ایشان می آموخت ، فرا می گرفت. روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمد و هر چه از آنان پرسید، ندانستند. اما امیر جواب داد. قائم مقام پرسید: تقی تو کجا درس خوانده ای؟ عرض کرد: روزها که غذای آقازاده ها را می آوردم ، ایستاده می شنودم ، قائم مقام انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد . به او گفت چه می خواهی؟ امیر عرض کرد: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازاده ها می دهد به من هم بیاموزد . قائم مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او نیز بیاموزد.

ویژگیهای شخصیت امیرکبیر
امیر، درشت و تنومند، خوش قیافه و با سیمای گشاده و هوشمند بود. گویند در جوانی به کشتی علاقه داشت ، به زورخانه می رفت و منش پهلوانان را دارا بود. راست گفتار و درست کردار بود. پیگیری امور کشور برایش از هر کاردیگری ، حتی سلامتی خود ، مهم تر می نمود. چشمان نافذی داشت . اعصابی قوی داشت و به گاه بروز سختی ها بسیار خونسرد بود. حق شناس بود و هرگز بر مقامی که دست یافته بود، غره نشد. بی جهت کسی را عزیز نمی داشت و کوچکترین خدمتی درنظر او جلوه می کرد. چون از سلامت نفس برخورداربود ، در برابر سفرای خارجی بسیار با غرور برخورد می کرد و تلاش سفرای روس و انگلیس در از بین بردن او، از همین برخوردها منشأ می گرفت . لباس او ساده بود ، جبه بر تن می کرد و کلاه مستوفی گری را قدری بلند تر نموده ، بر سرمی نهاد . او پابند مسائل شرعی بود و نماز وروزه را به جا می آورد ، دعا و زیارت عاشورا می خواند.  عادت به قلیان کشیدن داشت، اما تا آخرعمراز سلامت کامل بدنی برخوردار بود. امیر به خانواده خود علاقمند بود و نسبت به مادرش همواره مهری سرشار داشت.

امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی گردید. تحریر و نویسندگی در محضر این دو شخصیت، آغاز کار امیرکبیر است. بعد از مدتی لشکر نویسی در سال ۱۲۵۱ هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب گردید. بعد از سمت استیفا به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد. در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت. حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا در این هنگام علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیر کبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد. امیرکبیر سرگرم اصلاحات کلی شد در حالی که مملکت سخت گرفتار طغیان ناشی از هرج و مرج اواخر دوران محمدشاه بود.

 

اقدامات امیر کبیر در زمان صدارت
یکی از اقدامات وی ایجاد نظم در جامعه بود ؛ در پی نظمی که او در جامعه برقرار کرد کمتر ظالمی قادر بود بر بیچارگان فقیر تعدی کند، دزدی و هرزگی و شرارت را درجامعه به حداقل رسانید.
امیر رسم رشوه و بست را برانداخت و کمتر کسن جرأت داشت رشوه دریافت کند ، یا آن که گناهکاری به بست برود.

امیر برای تمیشت امور به خزانه خالی مملکت، سروسامان داد و حقوق بسیاری از درباریان و وابستگان آنها راقطع کرد و همچون قائم مقام، برای شاه نیز” پول توجیبی” مقرر نمود.

از دیگر اقدامات مهم امیرکبیر، تأسیس اداره آگاهی بود . او برای آن که از روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد اداره ای مخصوص و سرّی تشکیل داد که مشخصات کارکنان آن کاملاً مخفی بود . مأموران این اداره در لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و … همه جا نفوذ داشتند و هر جا کار خلافی از کسی سر می زد، بی درنگ امیر را با خبر می کردند. در واقع امیر به جای دو چشم و دو گوش ، هزاران چشم و گوش داشت.

وی جهت بسط عدالت، محاکم شرع را به علمای صالح سپرد ، رسم شکنجه را برانداخت و با نوآوری در عرصه سیاست ، سعی کرد مردم را با علوم جدید آشنا سازد.

او مایه کوبی آبله را اجباری ساخت و هر کس از بیماری آبله می مرد، بستگان او را پنج تومان جریمه می کرد.

ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی از دیگر اقدامات امیر بود. ایجاد میدان توپخانه و عمارت آن و همچنین سبزه میدان تهران، که قبلاً محل اعدام افراد خاص بود نیز، از دیگر کارهای عمرانی وی به شمار می آید.

نکته جالب توجه در تیزبینی امیر، ساختن خانه برای مردم بود ، او دویست خانه در بیرون شهر بنا کرد.

تاسیس مدرسه دارالفنون و راه اندازی نخستین روزنامه در ایران به نام وقایع اتفاقیه ، دو گام بزرگ دیگر امیر بود ، ایجاد کارخانه های پارچه بافی ، شکر ریزی ، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی ، چدن ریزی و فلزی از دیگر کارهای مثبت امیر بود.

امیر کبیر این مرد نامدار در دوران صدارت خویش اقدامات بسیاری را برای ملت و کشور خویش انجام داد.
آنچه همواره نام امیر کبیر را در نهضت علم و دانش ماندگار خواهد کرد، همانا تأسیس مدرسه دارالفنون به سبک جدید و استخدام معلمین و استادان خارجی است که در کنار آنها اساتید برجسته ایران هم بودند و تدریس می‌کردند. گرچه بعد از تأسیس این مدرسه آنچه امیرکبیر در زمان حیاتش در نظر داشت متحقق نشد و حسودان امیرکبیر چون میرزا آقاخان نوری سلطه و نفوذ یافتند و اغراض و امیالشان را در این امر مهم دخالت دادند، از جمله بردن صد نفر شاگرد از شاهزادگان به نزد ناصرالدین شاه تا در این مدرسه تعلیم یابند. افسوس که یک روز پس از عزل امیرکبیر، معلمان فرنگی وارد تهران می‌شوند و گویی او را در حال توقیف ملاقات می‌کنند. میرزا آقاخان نوری با وجود آمدن معلمان از فرنگ، هنوز سعی در تعطیلی دارالفنون دارد که ناصرالدین شاه مخالفت می‌کند.

سرانجام دشمنی امثال آقاخان نوری و مهدعلیا و… و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در ۲۰ محرم ۱۲۶۸ هجری قمری، امیرکبیر از صدارت معزول شود و در ۲۵ محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتی برکنار گردد و چند روز بعد به کاشان تبعید شود. سرانجام به فرمان نامرد روزگار ناصرالدین شاه به دست نالایقی چون حاج علیخان مراغه‌یی معروف به حاجب‌الدوله به طرز فیجعی در حمام فین کاشان به لقاء حق برسد.

منبع: پایگاه تبیان و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

 

 نظر دهید »

بروشور میلاد حضرت زینب(س)

11 دی 1398 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

مدرسه علمیه حضرت زینب در تاریخ 10 دیماه به مناسبت میلاد حضرت زینب(سلام الله علیها)  بروشور ویژه میلاد حضرت زینب (سلام الله علیها) توسط معاون پژوهش تهیه و توزیع نمود.

دانلود بروشور میلاد حضرت زینب(س)

 نظر دهید »

9 دی ماه؛ روز تجدیدبیعت با رهبری است.

08 دی 1398 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

سالروز حماسه 9 دیماه ، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت ، گرامی باد.

9دی

“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد.”

  مقام معظم رهبری

“روز نهم دی در تاریخ ماند". این جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان فتنه ۸۸ را حاصل برنامه‌ریزی چندین ساله‌ی دشمنان و در ادامه‌ی قضایایی چون فتنه‌ی سال ۷۸ تحلیل می‌کنند و راه‌حل علاج آن را حرکت عظیم مردمی همانند آنچه در ۹ دی سال ۸۸ اتفاق افتاد می‌دانند.

از نگاه رهبر انقلاب روح دیانت حاکم بر دلهای مردم و توجه به فرهنگ عاشورا از خصوصیات مشترک حماسه‌ی ۹ دی و حوادث دوران پیروزی انقلاب اسلامی است. آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب حرکت ۹ دی را عامل در هم پیچیده‌شدن بساط فتنه و فتنه‌گران و حادثه ای ماندنی در تاریخ معرفی می‌کنند.

گزیده ای از سخنران رهبری

** وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند.(بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ۱۳۸۸/۱۰/۲۹) 
 

** مهمترین هدف از حوادث دوران فتنه‌ی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. (بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش (۱۳۸۸/۱۱/۱۹)


** روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثه‌ای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی میکنند راهپیمائی‌های میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمی‌ای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند.

آن کسانی که سعی در کتمان حقائق درباره‌ی جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می‌آیند توی میدان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزه‌ی خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ی الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ی پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا».(۱) این را دشمنان نظام اسلامی نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهای گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف برای جمهوری اسلامی پیدا کنند؛ گاهی اسم حقوق بشر را می‌آورند، گاهی اسم دموکراسی را می‌آورند؛ ترفندهائی که امروز برای مردم دنیا حقیقتاً ترفندهای مسخره است. میگویند افکار عمومی؛ اما افکار عمومی اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهای مختلف، ملتهای مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که می‌بینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهی از مردم علیه‌شان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومی دنیا فریب ترفندهای اینها را نخورده است.(بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش( ۱۳۸۸/۱۱/۱۹)
 

** شما دیدید فتنه‌ای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهایی شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. (خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره)(۱۳۸۹/۰۳/۱۴)


** روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهای یاران حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دی هم همین جور است، روز نهم دیِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دی با دهم دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دیِ قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته ی از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسی است، از وقت‌‌‌‌‌شناسی است، از حضور در عرصه ی مجاهدانه است - روز نهم دی را هم متمایز میکنند.
 
مطمئن باشید که روز نهم دیِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی - که شرائط غبارآلودگیِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیه السّلام) را می‌‌‌بیند. این کارها کارهائی نیست که با اراده‌‌‌‌ی امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
 
در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ی الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ی امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.

نهم دیِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونی فوق‌‌العاده ی مردم حرکت عظیمی بود - از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد. ( بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی( ۱۳۸۸/۱۰/۱۹ )


** قوی‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دی و بیست و دوی بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمی بود؛ نُه دی هم همین جور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همه‌ی کسانی که در عرصه‌ی سیاسی به هر نامزدی رأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوی بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلی تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگی ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزی ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتی برای ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهی جدیدی به وجود آمد. فصل تازه‌ای در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ی بسیار مهمی است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.( بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی( ۱۳۸۹/۰۱/۰۱)


** باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبهه‌ی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنه‌ی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود.(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۸۹/۰۶/۲۵(

** بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال ۸۸ به وسیله‌ی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین(ع) انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز ۹ دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبه‌روز این احساسات تندتر و این معرفت عمیق‌تر شده است. ( بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌( ۱۳۸۹/۰۷/۲۷)


** دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام(ره)، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازه‌ی امام(ره)، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامه‌ریزی ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معنای اطلاع نیست؛ تحلیلی است که قرائن آن را برای ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال ۷۸ که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال ۷۸ مردم آمدند در خیابانها، توطئه‌ی دشمن را که سالها برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت.

موج دوم، باز یک برنامه‌ریزی ده‌ساله بود تا سال ۸۸ . به نظرشان فرصتی به دست می‌آمد. به خیال خودشان زمینه‌ها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند - مردمی که وابسته‌ی به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال ۸۸ به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواسته‌هاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسه‌ی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. ان‌شاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.( بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) (۱۳۹۰/۰۳/۱۴)

9 دی روز بصیرت

 نظر دهید »

نشریه علمی پژوهشی

08 دی 1398 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

مدرسه علمیه حضرت زینب(سلام الله علیها) نشریه علمی پژوهشی  ندای زینب در شماره22 را در تاریخ8 دی ماه 1398 در فضای مجازی منتشر کرد.

دانلود نشریه علمی پژوهشی

 نظر دهید »

7دی سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی

07 دی 1398 توسط مدرسه حضرت زینب امیدیه

7دی سالروز تشکیل نهضت سواد آموزی

نهضت سواد آموزی

سخنان امام درباره نهضت سوادآموزی

امام خمینی تبدیل کردن مسلسلها به قلمها‏

‏‏     از آقایان تشکر می کنم که در این هوا و محل ضیق‏ مجتمع شدند تا بعض صحبتها را‏‎ ‎‏بکنند و بکنیم. آقایان که حالا آمدند پیش من، از اینکه در این سال آن طوری که باید‏‎ ‎‏مردم اقبال کنند و وسایل فراهم باشد برای نهضت سوادآموزی نشده است، ولی‏‎ ‎‏امیدوارم که بعد بشود. البته هر کاری که انسان شروع می کند ابتدای شروع یک اموری‏‎ ‎‏پیش می آید که پیش بینی نشده است، و یک احتیاجاتی است که در وقتی که مشغول به‏‎ ‎‏خدمت هستند احساس می شود. و من امیدوارم که از این به بعد هم ملت ما و هم دولت‏‎ ‎‏اهتمام داشته باشند که این امر حیاتی انجام بگیرد. در این تابلویی که آقایان آوردند‏‎ ‎‏نوشته اند که اگر چه بشود قلمهایمان را به مسلسل تبدیل می کنیم. ما امیدواریم که بشر به‏‎ ‎‏رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آن قدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده‏‎ ‎‏است مسلسلها نبوده اند. مسلسلها غالباً در خدمت ابرقدرتها بوده اند و برای تباهی بشر‏‎ ‎‏بوده اند. واسلام هم که امر فرموده است به اینکه جهاد بکنند و دفاع بکنند والبته محتاج به‏‎ ‎‏همه ابزار جنگی است.‏ اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را‏‎ 

‎‏جانشین مسلسل بکنند. قلم و علم و بیان است که می تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه‏‎ ‎‏سایر قوای تخریب کننده. مسلسلها هم و همۀ آلات حربی هم در سایۀ علم تحقق پیدا‏‎ ‎‏کردند. منتها گاهی مسلسلها و سایر ابزار باصطلاح تمدن را اشخاصی ایجاد کرده اند که‏‎ ‎‏موجب تخریب بلاد و عباد شده است. و گاهی اشخاصی ایجاد کرده اند که موجب تأیید‏‎ ‎‏انسان و ساختن انسان و آرامش در بین انسانها بوده است و در این خدمت بوده است. شما‏‎ ‎‏کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسلها را کنار بگذارید و میدان را به قلمها و به علمها و به‏‎ ‎‏دانشها واگذار کنید.‏

‏‏     بشر تا در سایۀ مسلسل و توپ و تانک می خواهد ادامۀ حیات بدهد، نمی تواند انسان‏‎ ‎‏باشد، نمی تواند به مقاصد انسانی برسد. آن وقتی مردم به مقاصد اسلامی و انسانی‏‎ ‎‏می رسند و به کمال دانش و علم می رسند که قلمها بر مسلسلها غلبه کند، و دانشها در بین‏‎ ‎‏بشر به آنجا برسد که مسلسلها را کنار بگذارد، و میدان، میدان قلم باشد، میدان علم باشد.‏

‏‏ملاک ارزش افعال و غایات آنها‏

‏‏     در قرآن کریم وقتی که ظاهراً اوّل آیه ای که بر پیغمبر اکرم وارد شده است، هم قرائت‏‎ ‎‏را توصیه کرده است، هم آن جهتی را که باید قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت‏‎ ‎‏او باشد بیان فرموده است؛ فرموده است: ‏‏اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ‏‎‎‏ قرائت مطلقاً، علم مطلقاً، دانش‏‎ ‎‏مطلقاً مطلوب نیست. چه بسا دانشی که بر ضد انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است،‏‎ ‎‏لکن دانشی که جهت داشته باشد، برای خدمت بشر باشد، به اسم ربّ باشد، توجه به‏‎ ‎‏ربوبیّت الهی داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن‏‎ ‎‏مسلسل همه شان در خدمت انسان اند. عمده آن جهت و غایاتی است که در افعال انسان و‏‎ ‎‏در آلاتی که انسان درست می کند، و در علم و دانش و سایر چیزهایی که افعال انسان‏‎ ‎‏است، آن چیزی را که جهت می دهد آن غایات است. آن چیزهایی است که برای آن‏‎ ‎

‎‏چیزها قلمها وجود پیدا کرده است، مسلسلها وجود پیدا کرده است، علم و دانش وجود‏‎ ‎‏پیدا کرده است. اگر غایات و مقاصد و آن چیزهایی که برای او اینها وجود پیدا کرده‏‎ ‎‏است، الهی باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملی ارزش پیدا‏‎ ‎‏می کنند؛ ارزش الهی. ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده می شود. ارزش‏‎ ‎‏مسلسل هم به غایتی است که برای او مسلسل کشیده می شود. اگر این ارزش غایی نباشد و‏‎ ‎‏اگر آن مقصد، مقصد انسانی و الهی نباشد، نه مسلسل آلتی است که به درد بخورد و نه‏‎ ‎‏قلم. و خطر قلم بیشتر از مسلسل است. و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است. و خطر‏‎ ‎‏علم بیشتر از همۀ اینهاست. لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در‏‎ ‎‏خدمت انسان باشد و در خدمت خدای تبارک و تعالی باشد، تمام اینها ارزش پیدا‏‎ ‎‏می کند. مسلسل هم همچون قلم می شود، قلم هم همچون مسلسل.‏

‏‏لزوم الهی بودن غایات افعال‏

‏‏     باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهایی که مقصد است و برای تربیت انسان است،‏‎ ‎‏برای آموزش انسان است، برای تعلیم انسان است، جهت به آن بدهد. چنانچه دانشگاهها‏‎ ‎‏جهت به آن داده نشود، همان دانشگاههایی می شود که در بین بشر هست، و از همان‏‎ ‎‏دانشگاهها قوای مخرّبه بیرون می آید. و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاهها کاری‏‎ ‎‏می کنند که مسلسلها نمی تواند بکند. خدمتی می توانند به بشر بکنند که هیچ کس دیگر‏‎ ‎‏نمی تواند این قدر خدمت بکند. عمده آن جهتی که طرف آن جهت رفته می شود. و‏‎ ‎‏قرآن این را فرموده است: ‏‏اِقْرَءْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ‏‏ قرائت کن نه قرائت مطلق. بیاموز، نه‏‎ ‎‏آموزش مطلق. علم تحصیل کن، نه علم مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش‏‎ ‎‏جهتدار. جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا. قلمها اگر‏‎ ‎‏در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسلها کنار می رود. و اگر برای خدا و‏‎ ‎‏برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز می شود. ابزار کوبندۀ انسان با دست قلمدارها و دست‏‎ ‎‏علمایی که در همۀ دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و همۀ ترقیات‏‎ ‎

‎‏بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است. کوشش کنید که در این‏‎ ‎‏آموزشی که به مردم می دهید جهتدار باشد. در کلاسهایی که جوانها یا سالخوردگان برای‏‎ ‎‏آموزش می آیند، همان طوری که سواد را به آنها یاد می دهید، و همان طوری که نوشتن‏‎ ‎‏و خواندن را بر آنها یاد می دهید، جهت هم به آن بدهید که برای خدا بخوانند و برای خدا‏‎ ‎‏بنویسند. برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام.‏

‏‏ضرورت توأم بودن آموزش با پرورش‏

‏‏     باید آموزش و پرورش مردم توأم باشد. پرورش، پرورش انسانی، پرورشی که به درد‏‎ ‎‏انسان برسد، آموزشی که برای انسان باشد، جهتدار باشد، اسم ربّ در آن باشد، توجه به‏‎ ‎‏خدا باشد. باید تمام کلاسهایی که در سرتاسر کشور ـ ان شاءالله ـ وجود پیدا می کند، و شما‏‎ ‎‏آقایان و کسان دیگری که در خدمت یک همچو امر بزرگی هستید و متکفّل یک همچو‏‎ ‎‏عبادت بزرگی هستید، توجه داشته باشید که آموزگاران را جهت به آنها بدهید، توجه به‏‎ ‎‏خدا بدهید، علمشان برای خدا باشد، برای اطاعت خدا. خدای تبارک و تعالی علم را‏‎ ‎‏یکی از عبادات بزرگ قرار داده است چنانچه جهت داشته باشد. جهت هم همان است‏‎ ‎‏که ‏‏اِقْرَءْ بِاسْمِ رَبِّکَ‏‏. در هیچ ملتی مثل ملت اسلام از علم توصیف نکرده است. قرآن کریم در‏‎ ‎‏جاهای زیاد از علم و از عالِم و توجه به علم توصیف فرموده است. و در کم جایی از آهن‏‎ ‎‏صحبت کرده است. آنجا هم که از آهن صحبت می کند منافع ناس در نظر گرفته شده‏‎ ‎‏است: ‏‏وَ اَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ‏ بأس شدید دارد و منافع برای ناس. اگر منافع برای ناس‏‎ ‎‏نداشته باشد و در خدمت ابرقدرتهایی که می بینید ‏‏[‏‏بوده‏‎ ‎‏]‏‏باشد، آهن هیچ ارزش ندارد.‏‎ ‎‏و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد، منافع مردم باشد، ارزشش بسیار زیاد است. همان‏‎ ‎‏طوری که قلم ارزش دارد، آهن هم ارزش دارد و همه چیز ارزش دارد. ارزش همه چیز‏‎ ‎
‎‏به آن چیزی است که برای او، انسان ‏‏[‏‏عمل‏‎ ‎‏می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش‏‎ ‎‏به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود. ای چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در‏‎ ‎‏جهنم وارد می شود؛ و آن وقتی است که ارائه بخواهند بدهند به مردم. و چه بسا‏‎ ‎‏ارتشیهایی که برای خدا عمل می کنند، سربازهایی که برای خدا عمل می کنند، پاسدارانی‏‎ ‎‏که برای خدا خدمت می کنند، ارزش آنها از نماز هم بیشتر است. ارزش مسلسل آنها از‏‎ ‎‏قلم هم در آن وقت بیشتر خواهد شد. توجه کنید که آموزش بدهید و در ضمن آموزش‏‎ ‎‏تربیت کنید.‏

‏‏     ‏‏بِاسْمِ رَبِّکَ‏‏ اختصاص این اسم که ربّ است برای اینکه توجه به تربیت را بدهد به مردم‏‎ ‎‏که باید قرائت کنید. و با اسم ربّ برای تربیت بشر قرائت کنید. قلم به دست بگیرند برای‏‎ ‎‏تربیت بشر. آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است.‏‎ ‎‏و آن قدر که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است. قلمها و بیانها با‏‎ ‎‏مغزهای مردم رابطه دارند. اگر قلمها و بیانها و علمها و تعلیمها و آموزشها برای خدا‏‎ ‎‏باشد، مغزها را الهی تربیت می کنند. و اگر بر خلاف این باشد، مغزها، مغزهای غرورمند،‏‎ ‎‏مغزهای طاغوتی از آن پیدا می شود. ‏

‏‏لزوم سوادآموزی اقشار بی سواد‏

‏‏     من از همۀ ملت ایران می خواهم که در این امر بزرگ و این امر حیاتی کمک کنند. در‏‎ ‎‏روستاها که آقایان می روند اقبال کنند کسانی که سواد ندارند، وارد بشوند برای‏‎ ‎‏سوادآموزی. ‏‏طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَة‏ خدای تبارک و تعالی به وسیله نبی اکرم فرموده است‏‎ ‎‏بنابراین حدیث، که طلب علم فریضه است. و در بعض از روایات ‏‏فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ وَ‏‎ ‎‏مُسْلِمَة‏ برای همه زنها و مردها فریضه است. با علم است که انسان می تواند تأمین سعادت‏‎ ‎‏دنیا و آخرت را بکند. با آموزش است که انسان می تواند تربیت کند جوانها را به طوری‏‎ ‎‏که مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند. اگر کشور ما علم را بیاموزد،‏‎ ‎

‏

‎‏ادب بیاموزد، جهت یابی علم و عمل را بیاموزد، هیچ قدرتی نمی تواند بر او حکومت کند.‏

‏‏جهالت مردم؛ گرفتاری بزرگ ما در طول تاریخ‏

‏‏     تمام گرفتاریهایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره برداری از جهالت مردم‏‎ ‎‏بوده است. جهالت مردم را ابزار دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهیز‏‎ ‎‏کردند. اگر علم داشتند؛ علم جهتدار داشتند، ممکن نبود که مخرّبین بتوانند آنها را به یک‏‎ ‎‏جهتی که بر خلاف آن مسیری است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند. علم و سواد‏‎ ‎‏است با آن جهتی که باید به او توجه کرد، که می تواند ملت را از همۀ گرفتاریها نجات‏‎ ‎‏بدهد. و نمی توانند کسانی که می خواهند این نهضت را، این نهضت اسلامی را به خلل‏‎ ‎‏برسانند، و نمی توانند ببینند که اسلام در این مملکت پیاده دارد می شود. این علم است که‏‎ ‎‏می تواند جلوی این فسادها را بگیرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهتدار را یاد بگیرند،‏‎ ‎‏تربیت بشوند، در مقابل علم، در پهلویِ علم هم تربیت باشد؛ تربیت دینی، تربیت الهی،‏‎ ‎‏تربیت انسانی و هم علم، اگر این دو حربه در دست شما باشد، کسی نمی تواند به شما‏‎ ‎‏تعدّی کند، کسی نمی تواند استبداد را برگرداند. و اگر این علم نباشد مردم را توجیه‏‎ ‎‏می کنند به جایی که باز هم آن مسائل سابق برگردد، و آن استبداد سابق و آن وابستگیهای‏‎ ‎‏سابق.‏

‏‏     شما سوادآموزان در تمام کشور بدانید که یک خدمتی دارید به این انسان می کنید که‏‎ ‎‏بالاترین خدمتهاست. و روستاییان و سایر قشرهای بیسواد بدانند که این خدمت، خدمتی‏‎ ‎‏است که باید آنها به جان ودل قبول کنند. و این طور که گمان کنند ما نمی توانیم، این طور‏‎ ‎‏نیست. هر انسانی می تواند سوادآموزی کند و می تواند انسان بشود. علم از مَهْد تا لَحَد‏‎ ‎‏است.‏‎ ‎‏ از بچگی تا نزدیک مردن. دنیا باید با علم و با علم جهتدار اداره بشود. پیرمرد و‏‎ ‎‏پیرزن هم می توانند آموزش ببینند، می توانند تحصیل کنند، مأیوس از خودشان نباشند.‏‎ ‎‏جوانها، پیرها، بچه ها، روستاییها، شهریها همه باید کمک کنند و این امر مهمی ‏‏[‏‏است‏‏]‏‎ ‎

‏
‏

‎‏که تمدن شما، اسلام شما، انسانیت شما و همه چیز شما تابع اوست و بسته به اوست،‏‎ ‎‏تربیت کنید اینها را. و همه چیز بسته به اوست. همه باید کمک کنند، و همه با هم ـ ان‏‎ ‎‏شاءالله ـ سال دیگر اگر من باشم ببینم که سوادآموزی به طور چشمگیری پیش رفته است.‏‎ ‎‏و اگر نباشم، خود شما ببینید. خداوند ـ ان شاءالله ـ به همۀ شما توفیق بدهد و به همۀ ملت‏‎ ‎‏ما توفیق بدهد که هم علم را یاد بگیرند و هم جهت علم را و هم مسلسل را برای آرامش‏‎ ‎‏دنیا به دست بگیرند و هم تربیت نظامی را.‏

‏‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

منابع:

صحیف نور ج13

http://www.imam-khomeini.ir

‏‎

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 49
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

وبلاگ مدرسه حضرت زینب امیدیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پژوهش
  • فرهنگی
  • فرهنگی
  • فرهنگی پژوهشی
  • آموزشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس